سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امّا حقّ شما برمن . . . این است که به شما بیاموزم تا نادانی نکنید و ادب آموزم تا بدانید . [امام علی علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
خاتون[3]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

بسیاری بر این اندیشه‌اند، حکایت نوروز بیش از آن‌چه که یک رویداد و حرکت اساطیری تاریخی باشد، باور مردم است، اعتقاد به بزرگداشت یادها و یادگارهایی که از زمانی به درازای تاریخ این سرزمین مانده است. از طرف همه کسانی که خود را ایرانی می‌دانند، به عنوان یک رویداد مقدس مورد ستایش قرار می‌گیرد و در اجرای مراسمی که سینه به سینه منتقل شده است، در هر کجای این جهان هستی که زندگی می‌کنند، خود را ملزم به انجام آن می‌دانند.

آقای برهان در کتاب نوروز آیین هزاره‌ها، ‌می‌نویسد: «‌‌‌‌بهار در کشور دیر پایمان ایران، از ویژگی‌هایی برخوردار است که زیست و یا زندگی دوباره گیتی یکی از این ویژگی‌هاست. نوروز نخستین روز بهار است، بدان‌گونه که نیاکان ما باور داشتند که هر گیاهی که در نوروز، گونه‌ای زندگی تازه نداشته باشد، مرده است و چیزی جز هیزم نیست. با پذیرش این باور است که آنان برای بزرگ‌داشتِ نو شدنِ گیتی، جشن برپا می‌داشتند. ایرانیان باور دارند که نوروز را باید گرامی داشت «‌‌زیرا نوروز روز آفرینش نخستین مرد جهان است، و کیومرث نخستین مرد جهان است، مردی که در نوروز، هستی آشکار یافت.»

یحیی ذکاء، اندیشمند ایرانی، از کتاب نوروزنامه برداشتی دارد، می‌نویسد: «‌‌چون کیومرث، اول از ملوک عجم، به پادشاهی نشست، خواست که ایام سال و ماه را نام نهد و تاریخ سازد، تا مردمان آن را بدانند. بنگریست که آن روز بامداد، آفتاب اول دقیقه حمل آمد. موبدان را گِرد کرد و به‌‏فرمود که تاریخ از این‌جا آغاز کنند و موبدان جمع آوردند و تاریخ نام نهادند.»

در ‌‌نوروز آمده است: چون جمشید آن روز را دریافت، آغاز سال را که هر سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانروز بود، نوروز نام نهاد  و جشن و آیین آورد. پادشاهان و دیگر مردمان، بدو اقتدا کردند.

ایرانیان برای نوروز، به فلسفه‌های مختلفی معتقد بودند که اساس و پایه‌ی آگاهی آنان به روند شناخت جهان و آگاهی به رموز خلقت را نوید می‌داد. بنابراین فلسفه‌، اعتقاد دارند که نوروز، زمانی است که خداوند از آفرینش جهان فراغت یافت از این جهت اول فروردین که نوروز باشد، به نام اهورامزدا، خوانده می‌شود. و این باور وجود دارد که جشن نوروز یکی از شش جشن سال و مصادف با آخرین گاهن‌بار است. که آن‌ها در سال ایرانی، شش بار و هر کدام به مدت 5 روز جشن گرفته می‌شد، و عبارت بودند از:

1ـ میدیوزرم‌گاه ـ به انگیزه آفرینش آسمان و آن‌چه در آن است.        (از پانزدهم اردیبهشت)

2ـ میدیوشم‌گاه ـ به بزرگداشت آفرینش آب                   (از پانزدهم تیر ماه)

3ـ پتیه شهیم‌گاه ـ به پاس آفرینش زمین                        (از سی‌ام شهریور ماه)

4ـ ایاسیریم‌گاه ـ به شکوه آفرینش گیاهان                         (از سی‌ام مهر)

5ـ میدیاریم‌گاه ـ به بزرگی آفرینش جانوران                         (از بیستم دی‌ماه)

6ـ هم سیتدم ـ به آفرینش مردم                        (در واپسین 5 روز اسفند)

و این گاهنبار ششم را نوروز نام نهادند و آن را جشن گرفتند.

بدین‌سان، آغاز تقویم با اطلاعاتی که از نویسندگان و تاریخ‌دانان مختلف به دست آمده، مشخص شده که اطلاعاتی که در مورد روزها، ماه‌ها و سال‌ها جمع‌آوری شده، بیش‌تر از دوره هخامنشیان است. و از این زمان به بعد، دو نوع تقویم به‌وجود آمده که یکی از آن‌ها، نام اسامی 30 روز ایام ماه آمده. و در بیشتر کتیبه‌ها و آثار باقیمانده از دوران این سلسله دیده می‌شود. دومی گاه‌شماری است که جانشین آن شده و به عنوان تقویم اوستایی مشهور گردیده است.

آقای دکتر ذبیح‌اله صفا در کتاب گاه‌شماری و جشن‌های ملی ایران، می‌نویسد: «‌‌در کتیبه‌های هخامنشی و هم‌چنین در مجموعه‌ای از اسناد که در پرسپولیس کشف شده به‌نام عده‌ای از ماه‌ها، باز می‌خوریم که معلوم نیست از کی در ایران معمول بوده. آیا در زمان عهد سلاطین ماد نیز رسمیت داشته یا تنها از زمان هخامنشیان پذیرفته شده است» (ص 9).

آقای رحیم عزیزی در کتاب بررسی‌های تاریخی و مذهبی آیین نوروزی، اشاره می‌کند «‌‌به‌طور کلی سال خورشیدی ایران مبداء ثابت و معینی نداشته، بلکه از نظر نجومی و تجزیه و ترکیب استخراجی است از سال قمری شمسی بابلیان و سال‌‌های سیار مصریان باستان که برای اولین بار توسط داریوش پادشاه هخامنش بنیان نهاده شد» (ص 76).

داریوش پس از مدتی وابستگی سال‌های ایرانی را با بابل قطع و مستقلا  سال جدیدی را بنیان نهاد. این تقویم در درون شاهنشاهی ایران و کپودوکیه و ارمنستان مراعات می‌گردید... وقتی معایب این سال انتخابی آشکار گردید، از سال‌های کبیسه زرتشت کمک گرفت.

آقای عزیزی در (صفحه 77) اشاره دارد که بنابر متون اوستا، سال به دو قسمت تابستانی هفت ماهه و زمستان پنج ماهه و پنج روزه بوده که بعدا به چهار فصل تقسیم‌بندی شده است.

سال بدون شک، 365 روز محاسبه می‌گردید که به دوازده ماه و پنج روز که به‌نام پنجه می‌نامیدند. هر روزی از ماه را، به نام مخصوص نام‌گذاری کرده بودند. اسامی ماه‌ها در کتاب اوستا دیده نمی‌شود ولی اسامی روزها، تماما در آن ذکر گردیده است. اما در کتب پهلوی اسامی ماه‌ها قید شده و سال به فصول چهارگانه تقسیم شده است. از بین 30 روز اسامی ماه‌ها، روزهای ماه روز ششم فروردین (جشن فروردگان) روز شانزدهم مهر، (جشن مهرگان)، از همه روزها مهم‌تر بوده است.

اسامی ماه‌های اوستایی، همانند ماه‌های فصلی نامیده شده بود که عبارت بودند از:

1ـ فروردین                    به‌نام فره‌وشی

2- اردیبهشت               راستی و عدالت، نظم الهی

3ـ خرداد                   (هاروت) قانون همه درست

4ـ تیر               فرشته و نماینده باران

5ـ امرداد                   فرشته و نماینده جاویدان یا «‌‌ماروت»‌و مظهر پاک زوال‌ناپذیر اهورامزدا

6ـ شهریور                   کشور برگزیده آسمانی

7ـ مهر یا میترا             فروغ خورشید، پیمان، دوستی

8ـ آبان                   منسوب به فرشته نگهبان آب

9ـ آذر               ماه نیایش آتش

10ـ دی             ماه دین، نام ماه خدا آفریدگار

11ـ بهمن                   منش پاک یا بهترین منش

12ـ اسفند                   فروتنی پاک

 

با تقسیم سال به 12 ماه، مساله‌ی اساسی، 5 روز اضافه در مجموع ایام ماه‌های بالا که هر کدام 30 روز محاسبه شده بود، به دلیل کبیسه بودن هر چهار سال یک‌بار، مشکلاتی ایجاد می‌کرد. تا اینکه خواجه نظام‌الملک وزیر ملک‌شاه، تعدادی از منجمین و ریاضی‌دانان عصر خود را برای حل این مشکل گرد آورد. که از میان آن‌ها معروف‌ترین، حکیم عمربن ابراهیم خیامی بود. و به دستور ملک‌شاه «‌‌‌خیام»، اقدام به طراحی و ایجاد زیچ ملک‌شاهی نمود. با توجه به این‌که در دوره‌های پایانی ساسانیان، روش‌هایی برای تنظیم اجرای کبیسه معمول و آن روش در دوره اسلامی نسخ گردید و تقویمی به‌نام هجری قمری (مهی) رواج یافته بود که رعایت این تقویم، با فصول سال مناسب نبود. و همواره با دشواری‌هایی همراه بود. از جمله جشن‌های رایج ملی و اعیاد گوناگون مذهبی. و هم‌چنین امور کشت و کشاورزی و وصول مالیات و باز و بسته شدن مراکز دانش و پژوهش و آموزش و اداره‌ها، این نوع گاه‌شماری به تدریج جای خود را به سال خورشیدی 360 روز، و سپس به محاسبه سال‌های کبیسه به سال 365 روز داد. به هر حال نام حکیم عمرخیام نیشابوری در محاسبه و پابرجایی سال خورشیدی، فراموش شدنی نیست.

با روشن شدن، روند برگزاری ایام و سال و ماه در تقویم خورشیدی، باور ایرانیان برای آغاز جشن‌های نوروزی یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی است که در درازای تاریخ یک ملت ممکن است به‌جود آید.

ایرانیان آغاز مراسم جشن‌های نوروزی را با مراسمی آغاز می‌کنند که به صورت سینه به سینه در خانواده‌ها، جای گرفته است. کمابیش از اوایل اسفند ماه، بسیاری به استقبال نوروز می‌روند. خانه‌تکانی و تمیز کردن محیط زندگی، یکی از مهم‌ترین روش‌هایی است که برای آغاز جشن‌های نوروزی به اجرا درمی‌آید. ایرانیان معتقدند که در شب آخر سال، ارواح درگذشتگان به خانه‌های خود بازمی‌گردند و اگر محیط خانه تمیز و چراغ بازماندگان روشن باشد، شاد می‌گردند و برای همین است که هنگام جشن سال نو، پیش از تاریک شدن هوا، چراغ‌ها را روشن می‌کنند.

در باور ایرانیان، آتش پاک‌ترین و مقدس‌ترین عنصری است که نورافشانی می‌کند، آتش نشانه مادی از تصور الوهیت قابل رویت است که خودش منبع روشنایی و پاکی مطلق است.

شادروان استاد محمد معین در مورد ستایش آتش می‌نویسد «‌‌در حکمت اشراق سهروردی، موثر حقیقی وجود نور است. چون محبت و قهر صادر از نور است و حرکت و حرارت نیز هر دو معلول نور باشد» ایرانیان با بهره‌گیری از سنت باستانی و اعتقاد به اهمیت آتش، در آخرین شب چهارشنبه‌ی هر سال که تقریبا آغاز سال نو جمشیدی است، به روشن کردن آتش و پرش از روی هفت کپه آتش را خوش‌یمن و موجب سلامتی و دور شدن بیماری‌ها می‌دانند. چون به‌هر حال، آتش را عامل پاکیزه کردن اشیای ناپاک می‌دانستند و این روز را چهارشنبه سوری نامیدند که هنوز با علاقه بیشتری این مراسم در هر جا که ایرانی زندگی می‌کند، برگزار می‌گردد و می‌توان گفت هر سال باشکوه‌تر از سال پیش، به انجام می‌رسد.

عدد هفت در نزد ایرانیان به عنوان یک عدد مقدس بود. و این سرچشمه گرفته از باستانی‌ترین اندیشه در گذر سال نیز مورد توجه قرار گرفت. آقای رحیم نوروزی کتاب آیین نوروزی می‌نویسد: «‌‌‌‌برپا داشتن آیین‌های نیایش برای سیارات هفت‌گانه که از هنگام کوچ آریایی‌ها به ایران زمین مورد قبول همگان شد» (ص 101)

استاد پورداود در مورد عدد هفت می‌گوید: بدون شک ماخذ تقدس عدد هفت در نزد اقوام آسیاییک و در نزد اقوام سامی، در اثر نفوذ تقدس سیارات هفت‌گانه است که از خدایان سوری محسوب بوده است و این تقدس در نزد اقوام هندآریایی زبان (وداها) بوده است.

عدد هفت در آیین مهر (میترا)، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و بر هفت اصل بنیان نهاده شده که عبارتند از:

1ـ جهان را، یک پروردگار درخور ستایش است.

2ـ بیش از یک زن نگیرید.

3ـ برده‌داری کار ناشایستی است.

4ـ گناه بخشوده نمی‌شود و بایستی جزا داده شود.

5ـ پیشوایان دین و دولت، باید انتخابی باشند.

6ـ ثروت باید محدود باشد.

7ـ مردم جهان با هم برابرند.

 

در آیین میترا، مراحل سلوک هفت‌گانه وجود دارد که شیخ عطار در منطق‌الطیر به عنوان هفت وادی سلوک یاد کرده و می‌نویسد:

1ـ طلب

2ـ عشق

3ـ معرفت

4ـ استغنا

5ـ توحید

6ـ حیرت

7ـ فنا

در میترائیسم نیز مراحل هفت‌گانه عبارتند از:

1ـ کلاغ

2ـ پارسا

3ـ سرباز

4ـ شیر

5ـ پارسی (ایرانی)

6ـ مظهر آفتاب (پیک خورشید)

7ـ مقام پیر یا پدر

به هر صورت، این عدد مقدس در سفره هفت‌سین سال نو که خانواده بر گرد آن می‌نشیند جای گرفته است. و هفت نوع خوراکی، سبزی که با حروف سین شروع می‌شود در این سفره می‌گذارند، و آتش باقی‌مانده از چهارشنبه آخر سال را نیز در آتش‌دان نگهداری و آن را در سفره‌ی هفت می‌گذاشتند، که اینک شمع روشن به جای آن نشسته است.

هفت‌سین، شامل: سیب، سرکه، سماق، سمنو، سنجد، سیر، سبزه هستند که همگی ریشه گیاهی دارند و این به دلیل ارزش بسیار بالای کشاورزی در زندگی ایرانیان باستان بوده است.

در میان سفره هفت‌سین، آب، که یکی از پدیده‌های آفرینش، نماد و منشاء حیات است، جای می‌گیرد و در میان آن ماهی قرمز رنگی به عنوان نماد زندگی گذاشته می‌شود. پس از پایان نوروز، ماهی را در آب روان رها می‌نمایند.

معمولا ایرانیان، طی مراسم عید که معمولا 5 روز و برخی آن را تا 13 روز فروردین پاس می‌دارند، به دیدار بزرگان و هم‌چنین خانواده‌هایی که در سال قبل عزیزی را از دست داده‌اند، برای پرسه می‌روند. و این یادآوری، خوش‌ترین حرکتی است که در دیدارهای نوروزی انجام می‌گیرد. کوچکترها به دیدار بزرگان می‌روند، و انواع تنقلات، شیرینی،  و هدیه دادن نیز از مراسم نوروزی است. روز سیزده نوروز ایرانیان به خارج از خانه بروند. در میان سبزه‌زارها و فضاهای سبز روزها را بگذرانند.

این فرهنگ و اندیشه‌ی ایرانی تا جهان باقی است، خواهد ماند. اینک که بسیاری از ایرانیان در گستره‌ای از جهان زندگی می‌کنند، آن‌‌ها این فرهنگ را به‌صورت یک جشن همگانی برگزار می‌نمایند. و این‌چنین است که مردم جهان با این فرهنگ به تدریج آشنا شده و خود نیز با حضور در این مراسم، آن را پاس می‌دارند. جشن نوروز در تمام کشورها و سرزمین‌هایی که در قلمروی جهان فرهنگ ایرانی قرار دارد برپا می‌شود. علاوه بر آن جوامعی در قلمروهای دیگر، چون مغولستان در آسیا و مصر و زنگبار در آفریقا نیز آن را برپا می‌دارند و گرامی می‌شمارند