سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سه چیز است که نشانه اصابت رأی است : خوب برخورد کردن و نیک گوش کردن و پاسخ نیکو دادن . [امام صادق علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
خاتون[3]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

«شهریور» در فارسی، «شهرور» در پهلوی و «خشترویریه» در اوستا به معنای «شهریاری آرمانی»، در گات‌ها یکی از فروزه‌های اهورامزدا و در اوستای نو، یکی از امشاسپندان است و او را مینوی جوانمردی نیز خوانده‌اند. در گاه‌شماری ایرانی، ششمین ماه سال و چهارمین روز از هر ماه «شهریور» نام دارد، از این‌روی در روز شهریور از شهریور ماه یا چهارم شهریورماه «جشن شهریورگان» را برپا می‌کنیم. جشن شهریورگان پیوندی نیز با استوره‌ نبرد نخستین بشر (کیومرث)، با اهریمن دارد. در این استوره، کیومرث با یاری امشاسپند شهریور بر اهریمن پیروز شده و دوران پیروزی و شهریاری بشر بر زمین آغاز شده است. روز جشن شهریورگان از سوی انجمن موبدان به نام « روز پدر ایرانی» نام گذاری شده است. در اندرزنامه «آذرپاد مهر اسپندان» نیز آمده است : « در شهریور روز شاد باش زیرا که شادی ویژه مردمانی ست که شهریار گزیده خوب داشته باشند.» بیرونی همچنین روایت می کند که «...در شهریورگان آتش های بزرگ می افروختند و عبادت خدا و ستایش او را زیاد می‌کردند و برای خوردن و دیگر شادمانی‌ها به گرد هم جمع می‌شدند». در کتاب پهلوی «بندهش»، آنجا که «درباره چگونگی گیاهان» سخن به میان می‌آید، از میان گل‌ها، « شاه اِسپَرغم » گل ویژه شهریور معرفی شده و آمده است: «... این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: شاه اِسپَرغم، شهریور را ... خویش است...» که بر این اساس از میان گل‌ها، شاه اسپرغم نمادی زیبا برای شهریورماه و جشن شهریورگان خواهد بود. 

اما پرسش اینجاست که بر اساس دانش گیاه‌شناسی امروز، منظور از گل شاه اسپرغم نامبرده شده در متون کهن ایرانی کدام گل است؟

در کتاب بندهش « اسپرغم» چنین تعریف شده است: «هرچه را برگ بویا و به دست‌ورز مردمان کاشته شود و همواره هست، اسپرغم خوانند.» سپس «شاه اسپرغم» گل ویژه شهریور امشاسپند معرفی شده است.

 ولی «شاه‌اسپرغم» نام گیاهی خاص است که در کتاب‌های گوناگون به صورت‌های مختلف همچون «شاه‌سپرهم»، «شاه‌اسپرم»، «شاسپرم»، «اسپرهم»، «شاسپرغم»، «سپرغم»، «سپرهم» و «سپرم» نوشته شده است. البته این نام نیز گاه به صورت عام به معنی «گیاه خوش‌بو» در ادب فارسی به کار رفته است.

افزون بر ساقه کشیده و برگ‌های سبز و گل‌های کوچک سپید یا صورتی روشن، برجسته‌ترین ویژگی «شاه اسپرغم» در متون کهن ایرانی، «بوی خوش» این گل زیباست؛ چنان که در متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی»، «ریدک» در پاسخ به پرسش «خسرو قبادان» درباره گل‌ها و کیفیت بوی آن‌ها، در مورد شاه‌اسپرغم می‌گوید: «... شاسپرم را بوی چون بوی عزیزان ]بود[ ...»

در متون ادب فارسی، سرایندگانی همچون منوچهری دامغانی، عثمان مختاری، بهرامی سرخسی، مسعود سعد سلمان، لامعی گرگانی و قطران تبریزی در سروده‌های خود «شاه اسپرغم» را معمولا مترادف «گیاه خوشبو» به کار برده‌اند اما گاه نیز با توصیف دقیقی که ارائه داده‌اند، روشن کرده‌اند که نام گلی خاص مورد نظرشان بوده است. چنان که منوچهری دامغانی، «شاسپرم» را با ساقه کشیده و برگ‌های اطرافش چنین توصیف می کند :

آن برگ های شاسپرم بین و شاخ او / چون صد هزار همزه که بر طرف مَد بود 

اما «بهرامی سرخسی» شاعر دوره غزنوی، توصیف دقیق‌تری از این گیاه ارائه می کند. او «شاه اسپرم» را به گنبدی سبز از جنس زمرد که بر شاخه ای نازک و ضعیف قرار گرفته است و یا کسی که تن‌پوشی سبز بر تن داد و دامان آن را بر روی بدن خود جمع نموده، مانند کرده است:

شاه اسپرم، چو شاخ کشیده به گرد خویش / چون قبه زمرد بر شاخکی نزار

یا سبز جامه ای که چو بر ما کند گذر / از ساق برکشد به کتف دامن ازار

ابوریحان بیرونی در کتاب «صیدنه» گل شاه اسپرم را یکی از گیاهان خوش‌بو می داند و می‌گوید که عرب‌ها آن را «ریحان» می نامند اما یکی از انواع ریحان است: « شاه اسپرم را عرب، "ریحان" گویند و شاه اسپرم از انواع ریحان است که برگ او خُرد باشد و نبات او خوش‌بوی بود...»

در متون ادب فارسی، سرایندگان پارس‌گوی همچون سعدی، سیف فرقانی، نظامی گنجوی، عطار نیشابوری، فیض کاشانی، سلمان ساوجی، بیدل دهلوی، عبدالواسع جبلی، امیرخسرو دهلوی، منوچهری، رودکی، فرخی سیستانی، عنصری بلخی، حسن غزنوی، قطران تبریزی، عرفی شیرازی، شاه نعمت‌الله ولی، قاآنی و اقبال لاهوری، رنگ و رُخ و موی یار را به شادابی و خوش‌بویی «ریحان» همانند کرده‌اند و «ریحان» یا جمع آن «ریاحین» را به صورت عام و به معنی هرگونه گل و گیاه خوش‌بو و خوش‌رنگ که در بهار رنگ و بویی به بوستان و گلستان می دهد، به کار برده‌اند. چنان که  سعدی  شیرازی می فرماید:

وقتی دل سودایی می‌رفت به بُستان‌ها / بی‌خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها

اما گاه سرایندگان «ریحان» را نه به صورت عام بلکه به عنوان نام خاص یک گل به کار برده‌اند، چنان که فرخی سیستانی در دو بیت زیر از 6 گل نام می برد که یکی از آن ها «ریحان» است:

باغ‌ها داشتم پُر از گل سُرخ / دشت‌ها پُر شقایق نعمان

از چپ و راست سوسن و خیری / وز پس و پیش نرگس و ریحان

و نمونه دیگر، در منظومه «رمز الریاحین» که توسط «محمد هادی کاشانی» مشهور به «رمزی کاشانی» از شاعران دوره صفوی و هم‌دوره شاه عباس دوم، در وصف اصفهان و مناظره گل‌های باغ هزارجریب نوی اصفهان سروده شده است، از گل ریحان نام برده می‌شود. رمزی کاشانی در این منظومه و در بخشی با عنوان «گفتگوی گل ریحان در تعریف رنگ و بوی خویش» از گل ریحان که در آن زمان در باغ هزار جریب اصفهان کاشته می‌شده‌، نام می‌برد:

منم از مجمع خوبان سرافزار / سزد کو برهمه گل‌ها کنم ناز

مرا نسبت به خط یار کردند / شما را زینت دستار کردند

اگر از خویش گویم نیست پنهان / مثل باشد به خوبی خط ریحان

منم کو سبزی و حُسن و صباحت / سراپا گشته ام کان ملاحت

چو بخت خویش سرتاپای سبزم / مبین بر پستی بالای سبزم

نیم از سبزی رخسار دلگیر / ملاحت باشد از سبزان کشمیر

به خاکستر از آنم روز و شب یار/ کزو یابم صفا آیینه کردار

به معنی گلشن پر رنگ و بویم / نکوبینی اگر بینی نکویم 

 

Ocimum Basilicum شاه اسپرغم یا ریحان یا نازبو یا

به این ترتیب، ویژگی‌های «شاه اسپرغم» یا «ریحان» به عنوان یک گل خاص، همخوانی دارد با Ocimum Basilicum یا Sweet basil از خانواده Lamiaceae یا تیره نعناییان، گیاهی یکساله و معطر که برگ‌هایش سبز روشن و بیضوی است و گل‌های خوش‌بویش به رنگ های سفید و گُلی و گاهی بنفش به صورت مجتمع در کنار برگ‌های انتهایی ساقه قرار دارند.

شاه اسپرغم را در برخی متون، «سلطان الریاحین» ترجمه کرده و نوشته‌اند. این گیاه امروز نزد عموم مردم با نام‌هایی دیگر همچون «ریحان سبز» یا « نازبو/ نازبوی/ نازبویه» نیز نامیده می‌شود. گاهی هم تخم آن را که در آب لعاب فراوان می‌دهد برای خوش‌بوی شدن در شربت می‌ریزند که به آن «تخم شربتی» گویند. این گیاه در بسیاری از نقاط ایران به صورت خودرو، می‌روید و گاه جنبه زینتی دارد ولی به طور معمول به عنوان «سبزی خوردن» کشت می‌شود و بسیار محبوبیت دارد. 

     

                 برگ انواع نازبو یا ریحان به عنوان «سبزی خوردن» استفاده می شود

خاستگاه‌ها:

1- اوستا (کهن‌ترین سرودهای ایرانیان)، گزارش و پژوهش دکتر جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران، 1375 خورشیدی.

2- بندهش، فرنبغ دادگی، گزارش و برگردان دکتر مهرداد بهار، انتشارات توس، تهران، 1385 خورشیدی.

3 - بندهش هندی، گزارش و برگردان: دکتر رقیه بهزادی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران 1388 خورشیدی.

4- فرهنگ اساطیر ایرانی بر پایه متون پهلوی، خسرو قلی زاده، نشر کتاب پارسه، تهران ، 1387 خورشیدی.

5- گاهشماری و جشن های ایران باستان، هاشم رضی، انتشارات بهجت، تهران، 1380 خورشیدی.

6- فرهنگ رستنی های ایران، دکتر هادی کریمی،انتشارات پرچم ، تهران ، 1381 خورشیدی.

7- گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی، دکتر بهرام گرامی، انتشارات سخن، تهران، 1386 خورشیدی.

8- گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی تا ابتدای دوره مغول، دکتر غلامحسین رنگچی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، 1389 خورشیدی.

9- صیدنه، ابوریحان بیرونی، ترجمه: ابوبکر بن علی بن عثمان کاسانی، به کوشش: دکتر منوچهر ستوده و ایرج افشار، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران، 1387 خورشیدی.

10 – الصیدنه فی الطب، ابوریحان بیرونی، تصحیح: دکتر عباس زریاب، ناشر: مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1370 خورشیدی.

11- لغت نامه، علی اکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1372 خورشیدی.

12 – فرهنگ نام‌های گیاهان ایران، ولی الله مظفریان، فرهنگ معاصر، تهران، 1386 خورشیدی.

13- تطبیق نام‌های کهن گیاهان دارویی با نام های علمی، دکتر احمد قهرمان و احمد رضا اخوت، انتشارات دانشگاه تهران، 1383 خورشیدی.

14- متون پهلوی، گزارش دکتر سعید عریان، ناشر: کتابخانه ملی ایران، تهران، 1371 خورشیدی.

15 – فرهنگ گیاهان ایران، احمد ماه‌وان، انتشارات ماهوان، مشهد، 1381 خورشیدی.

16 – پزشکی در ایران باستان، دکتر موبد سهراب خدابخشی، انتشارات فروهر، تهران، 1376 خورشیدی.

17- منظومه رمز الریاحین ( در وصف اصفهان و مناظره گل‌ها)، رمزی کاشانی، به کوشش ایرج افشار، مجله وحید، سال سوم، شماره 5-1

18- فرهنگ فارسی معین، دکتر محمد معین، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1381 خورشیدی. 

http://en.wikipedia.org/wiki/Ocimum_basilicum

http://www.missouriplants.com/Whiteopp/Ocimum_basilicum_page.html

http://nymphea-alba.blogfa.com/post-43.aspx