سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در تنگنا و سختی، دوستیِ درست، آشکارمی شود . [امام علی علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
خاتون[3]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 


ترکه می خواسته بمیره وصیت می کنه من که مردم یه میلیون خرجم کنین
وقتی میمیره پسرش یه میلیون خر جمع میکنه
...................................
یه یارو مسته هی میرفته رستوران 2 تامشروب سفارش می داده گارسون مشکوک میشه میگه چرا همش 2تا 2 تا سفارش میدی میگه یکی واسه خودم یکی واسه دوستم تو شهرستان بعد از مدتی دیگه همش یکی یکی سفارش می داده گارسون دوباره مشکوک میشه ازش می پرسه واسه دوستتون اتفاقی افتاده که یکی سفارش میدین میگه نه من خودم ترک کردم
..........................................
یه مگسه دستشو میندازه دور گردن دوست دخترش میگه : می دونی عزیزم از گه بیشتر می خوامت؟!
...........................................
دو تا مگس با هم ازدواج میکنن . ماه عسل میرن WC
...........................................
به ترکه میگن یه واحد کوچیک‌تر از مثقال نام ببر. میگه چس مثقال! 
...........................................
واسه لره دختر نشون می‌کنن، با سنگ می‌زندش!
...........................................
میگن قزوینیا همشون خوش شانسن. آخه شانس جرات نمی‌کنه بهشون پشت کنه!
........................................
ترکه تو قرعه کشی بانک شرکت می‌کنه، براش شیش ماه زندان در میاد!
..........................................
ترکه داشته شنای قورباغه میرفته، لک لک میاد می‌خوردش!
...........................................
ترکه جونش به لبش میرسه، تف می‌کنه می‌میره!
...........................................
ترکه قاضی میشه بهش میگن حکم کن، میگه پیک!
...........................................
اصفهونیا رو از چهار تا چیز میشه شناخت:
- همشون زیرشلواری آبی راه راه دارن
- هر قلوپ نوشابه که می‌خورن به شیشه نگاه می‌کنن ببینن تا کجاش رفته
- جلوی در وامیستن و به جای اینکه بگن بفرمایین تو، میگن حالا چرا نمیان تو؟
- بستنی لیوانی که می‌خورن حتما درش رو می‌لیسن
...........................................
- جون میده با تو بریم ماهی‌گیری!
- چطور؟
- آخه هیچکس به اندازه تو کرم نداره!
...........................................
به پدر حسین فهمیده میگن نظرت درباره پسرت چیه؟ میگه برو بابا هنوز دارم قسط تانک رو میدم!
...........................................
عزراییل میره سراغ ترکه. ترکه خودش رو میزنه به مردن!
...........................................
به ترکه میگن به نظر شما سیو همان سیب است؟ میگه نه بابا، من چندتاش رو خوردم، صابونه!
...........................................
ترکه رو می‌برن زیر سوال، له میشه!
...........................................
شب چهارشنبه سوری می‌بینن ترکا بیشترین آسیب رو داشتن. یه آمار می‌گیرن می‌فهمن که اونا آتیش رو بغل دیوار درست می‌کردن بعد از روش می‌پریدن!
..........................................
یه روز یه ترکه میره استخر، آهنگ تایتانیک میزارن غرق میشه !
...........................................
زن ترکه حامله بوده و برای تشخیص جنسیت بچش میره سونوگرافی. زنه با دکتره میرن توی اتاق و بعد نیم‌ساعت دکتره میاد بیرون میگه آقا مژده بچه شما دختره. ترکه میگه آخی، آقای دکتر بپرس اسمش چیه؟!
...........................................
یه ترکه بلال می‌خوره، تا یه هفته همش اذون میگه !
...........................................
یه قزوینیه میره آفریقا و یه بچه سیاه پوست ورمی‌داره با خودش میاره. بهش میگن این رو واسه چی آوردی؟ میگه اگه خدا قبول کنه واسه محرم و صفر آوردمش!
...........................................
به ترکه میگن یه جمله بساز که توش آب باشه. میگه لوله!
..........................................
یه ترکه میره در یخچال رو باز می‌کنه می‌بینه ژله توی یخچال داره می‌لرزه. میگه نترس اومدم آب بخورم!
...........................................
زن ترکه پنج قلو زاییده بوده و هر کدوم از بچه‌هاش یه رنگی دراومده بودن! ترکه میره دکتر ببینه علتش چیه. دکتره میگه زن شما به جای قرص ضد حاملگی، اسمارتیز خورده!
...........................................
یادم باشه که یادت باشه که یادم بیاری که یادت بدم که یاد بگیری که یادم بیاری که همیشه به یادتم و یادت هیچوقت از یادم نمیره. این رو یادت نره.
..........................................
یه روز یه ترکه داشته با دوست دخترش توی خیابون راه میرفته، یه دفعه یه گوز میده! برای اینکه سه نشه، میگه باز این بچه‌ها برام SMS فرستادن!!
...........................................
به ترکه میگن می‌دونی اولین حیوونی که به مکه رفت چه حیوونی بود؟ میگه هاج زنبور عسل!