فَمَا احْلَوْلَتْ لَکُمُ الدُّنْیَا فِی لَذَّتِهَا، وَ لَا تَمَکَّنْتُمْ مِنْ رَضَاعِ أخْلَافِهَا، إلَّا مِنْ بَعْدِ مَا صَادَفْتُمُوهَا جَائِلاً خِطَامُهَا، قَلِقاً وَ ضِینُهَا، قَدْ صَارَ حَرَامُهَا عِنْدَ أقْوَامٍ بِمَنْزِلَةِ السِّدْرِ الْمَخْضُودِ، وَ حَلَالُهَا بَعِیداً غَیْرَ مَوْجُودٍ، وَ صَادَفْتُمُوهَا، وَاللهِ، ظِلّاً مَمْدُوداً إلَی أجَلٍ مَعْدُودٍ. فَالْأرْضُ لَکُمْ شَاغِرَةٌ، وَ أیْدِیکُمْ فِیهَا مَبْسُوطَةٌ؛ وَ أیْدِی الْقَادَةِ عَنْکُمْ مَکْفُوفَةٌُ، وَ سُیُوفُکُمْ عَلَیْهِمْ مُسَلَّطَةٌ، وَ سُیُوفُهُمْ عَنْکُمْ مَقْبُوضَةٌ.
ألَا وَ إنَّ لِکُلِّ دَمٍ ثَائِراً، وَ لِکُلِّ حَقٍّ طَالِباً. وَ إنَّ الثَّائِرَ فِی دِمَائِنَا کَالْحَاکِمِ فِی حَقِّ نَفْسِهِ، وَ هُوَ اللهُ الَّذِی لَایُعْجِزُهُ مَنْ طَلَبَ، وَ لَا یَفُوتُهُ مَنْ هَرَبَ. فَأقْسِمُ بِاللهِ، یَا بَنِی أمَیَّةَ، عَمَّا قَلِیلٍ لَتَعْرِفُنَّهَا فِی أیْدِی غَیْرِکُمْ، وَ فِی دَارِ عَدُوِّکُمْ! ألَا إنَّ أبْصَرَ الْأبْصَارِ مَا نَفَذَ فِی الْخَیْرِ طَرْفُهُ! ألَا إنَّ أسْمَعَ الْأسْمَاعِ مَا وَعَی التَّذْکِیرَ وَ قَبِلَهُ![1]
]پس شما ای فرزندان امیه![ دنیا به کامتان شیرین نشد، و خوردن شیر پستانهایش برایتان میسر نگردید، مگر آنگاه که آن را شتری دیدید که مهارش رها، و از لاغری میانبندش لغزان است. حرام آن نزد اقوامی مانند درخت سدری بود پربار و بیخار ] و در دسترس[، و حلالش دور از دسترس و نایاب. به خدا قسم، به دنیا دست یافتید در حالی که سایهای بود که برای مدتی گسترده است. زمین برایتان از معارضی خالی، و دستتان برای انجام هر کاری باز است. دست رهبران واقعی از شما کوتاه شده و شمشیرهایتان بر آنان مسلط گشته و شمشیرهای آنها از شما باز گرفته شده است.
آگاه باشید که هر خونی خونخواهی، و هر حقی خواهانی دارد. خونخواه خونهای ما مانند حکمکننده دربارة حق خویشتن است. ] و حق ما را مانند حق خود به کمال میستاند[، و او همان خدایی است که هر کس را بخواهد ] و بجوید[ بگیرد، و هیچ گریزندهای از دسترس او بیرون نرود. ای فرزندان امیه! به خدا قسم میخورم که این حکومت را پس از اندکزمانی در دست دیگران، و در خانة دشمنتان خواهید دید. بدانید بیناترین چشم آن است که نگاهش در خیر نفوذ کند و شنواترین گوش آن است که تذکر و پند را بشنود و بپذیرد.