سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشی که بدان عمل نمی شود، مانند گنجی است که از آن خرج نمی شود . صاحبش در گردآوریش خود را به رنج می اندازد و به بهره اش نمی رسد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
مشخصات مدیروبلاگ
 
خاتون[3]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

بلوغ، یک پدیده ی طبیعی است که زمان آن در همه کس و همه جا یکسان نیست. از مطالعه ی حالات انسانها در نقاط مختلف جهان، این حقیقت به دست می آید که معمولا دختران و پسرانی که در نقاط گرمسیر زندگی می کنند و با شرایط رشد و نمو آن مناطق پرورش می یابند، زودتر از جوانانی که در نقاط سردسیر زندگی می کنند به حد بلوغ می رسند.
البته برای استقلال در امر ازدواج، تنها رسیدن به سن بلوغ جنسی کافی نیست، بلکه علاوه بر آن، دختر و پسر باید ((رشید)) باشند، یعنی بتوانند مصلحت خود را تشخیص دهند تا اراده ی آنان در امر ازدواج، یک رکن اساسی به شمار آید.
معنای رشد
انسان همانند سایر موجودات زنده، پیوسته در حال تغییر است و این تغییر طبیعی و همگانی به صورت افزایش در قد، وزن و پیدایش عادتها و مهارتها و به طور کلی تغییر در رفتار در جنبه های اجتماعی، اقتصادی و عاطفی، به تدریج ظاهر می شود و این همان چیزی است که در روانشناسی رشد مورد بحث و گفتگو قرار می گیرد.
رشد، توانایی و قدرت فکری فرد در امور اقتصادی و اجتماعی است.
حضرت امام خمینی(ره) ((رشد)) را اینگونه معنا کرده اند:

((رشد عبارت است از دقت و زیرکی و مواظبت برای سود بردن در معاملات و حفظ و نگهداری مال از اتلاف و صرف کردن آن در مواردی که عقلا به کار می برند.))(1)

با این بیان می توان رشد در دختران را اینگونه معنا کرد:
((توان در اداره ی زندگی و تربیت فرزند و قبول مسوولیت مادری و حسن روابط اجتماعی.))
بنابر این ممکن است کودکی به سن بلوغ رسیده باشد و نسبت به تکالیف عبادی مثل نماز و روزه، مسوول باشد، ولی توان انجام فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی را نداشته باشد. در این صورت چنین فردی ((بالغ)) هست ولی رشید نیست.
سن آماده شدن یک دختر برای ازدواج، بستگی به درک عقلی و بلوغ روانی او دارد ؛ امکان دارد دختری در سن چهارده سالگی و حتی کمتر قوه ی درک و مسوولیت پذیری خانوادگی را داشته باشد و بتواند خانواده ای را اداره کند و فرزندان خوبی تربیت کند اما، یک زن سی ساله از اداره ی خانه و درک مسوولیت بازماند. پس آنچه که در ازدواج مطرح است، آمادگی دختر و پسر است، خواه به سن قانونی رسیده باشند یا نرسیده باشند.
در قانون مدنی سابق، سن ازدواج برای دختر را 15 سال و برای پسر 18 سال تعیین کرده بودند و ازدواج پسران و دختران، قبل از این سن ـ مگر در موارد استثنایی ـ ممنوع بود.
عدم توجه به اوضاع جغرافیایی و منطقه ای، عادات و عرفیات و تحول وضع جوانان در دنیای امروز، مشکلاتی را در عمل به وجود خواهد آورد. در عصری که روابط دختر و پسر آسان تر شده و با تغذیه بهتر و آموزش جدید و استفاده بیشتر و گسترده تر از وسایل ارتباط جمعی، نوجوانان زودتر از گذشته به رشد فکری و بلوغ جنسی می رسند، بالا بردن سن ازدواج، به دشواری قابل توجیه است.
((زمانی که در بریتانیا حداقل سن ازدواج پسر را بیست و یک سال و حداقل سن نامزد احراز نخست وزیری را هیجده سال تصویب کرده بودند، مردم آن کشور اعتراض کردند که آیا مردی که می تواند در سن هیجده سالگی نخست وزیر شود و مملکتی را اداره کند، برای ازدواج کردن باید سه سال صبر کند؟ قانونگذاران پاسخی داده بودند که بیشتر به شوخی شباهت دارد ؛ آنها گفته بودند: ((گاهی اداره یک زندگی از اداره یک کشور مشکل تر است.))!(2)
خلاصه اینکه سن مناسب ازدواج، بلوغ جسمی و رشد فکری است که اسلام حد بلوغ جسمی را بیان کرده ولی حد رشد فکری را معین نکرده بلکه تشخیص آن را در اختیار خود دختر و پسر و اولیای آنها قرار داده است.
طرفداران بالا بردن سن ازدواج می گویند:



در پاسخ باید گفت: درست است که ازدواجهای بی موقع و زودرس، یعنی ازدواجهایی که توام با رشد کافی جسمی و فکری نبوده و با آمادگی کامل برای زناشویی صورت نگرفته باشد، چه بسا موجب خیانت، بی مهری، اختلافات خانوادگی و انواع جرمها شود; ولی دختر و پسری که رشد و آمادگی کافی پیدا کرده و از نظر جسمی و روحی آمادگی کامل برای زناشویی دارند، هیچ دلیلی نمی تواند مجوز بالا بردن سن ازدواج آنها باشد.
تفاوتهای سنی دختر و پسر در ازدواج
آیا بین تفاوت سنی زن و شوهر و موفقیت آنها در امور زندگی و زناشویی ارتباطی وجود دارد؟
از آنجا که زمان بلوغ دختر و پسر متفاوت است، رسیدن به سن آمادگی برای ازدواج نیز در آنها همزمان نخواهد بود.
اگر تفاوت سنی زن و مرد زیاد باشد و سن مرد خیلی بیشتر از سن زن باشد، ممکن است با همسر خود همچون دخترش رفتار کند و همسر جوان هم چه بسا شوهرش را به جای پدر خود بگیرد و در نتیجه رابطه ی بین آنها دوستانه و مودت آمیز نباشد.
نقطه ی مقابل اینکه اگر سن زن خیلی بیشتر از مرد باشد، شاید در برخورد با همسر جوانتر از خودش، بیشتر نقش مادر یا پرستار را ایفا کند نه نقش یک همسر را و در هر دو صورت ناآشنایی و عدم پختگی یکی از آنها ممکن است دیگری را بی حوصله کند و بی تفاوتی یکی می تواند خشم و دلزدگی دیگری را برانگیزد; زیرا بین این زن و شوهر، توازن و تعادل روحی ضعیف است و قادر به درک نیازهای یکدیگر نیستند.
پی‏نوشت‏ها:


منبع : ماهنامه پیام زن
1 ـ پسران و دختران قبل از هیجده و پانزده سالگی صلاحیت تشکیل خانواده را نداشته و قدرت تحمل مشقات و مسوولیتهای سنگین خانوادگی را ندارند. 2 ـ ازدواجهای زودرس عامل مهم وقوع جرم است. 3 ـ زنانی که از خانه شوهر فرار کرده و از آن متنفر می شوند، اکثرا زنانی هستند که در سن کمتر از سن قانونی به خانه شوهر رفته اند. 1 ـ تحریرالوسیله. 2 ـ بهشت خانواده، سید جواد مصطفوی، ج2 ص66.