سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جویای دانش میان نادانان، همچون زنده در میان مردگان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
مشخصات مدیروبلاگ
 
خاتون[3]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

131- ابوذر نقل میکند که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: یا اباذر،
علی اخی و صهری و عضدی و ان الله لا یقبل فریضة الا بحب علی بن ابیطالب، یا اباذر لما اسری بی الی السماء مررت بملک جالس علی سریر من نور و علی رأسه تاج من نور و احدی رحلیه فی المشرق و الاخری فی المغرب و بین یدیه لوح ینظر فیه والدنیا کلها بین عینیه و الخلق بین رکبیته و یده تبلغ المشرق و المغرب.
ای اباذر علی برادر و داماد و بازوی من است، بدرستیکه خداوند هیچ عبادتی را قبول نمی کند، مگر به دوستی علی. ای اباذر در شب معراج ملکی را در آسمان دیدم که بر تختی از نور جلوس کرده و تاجی از نور بر سر نهاده بود، یک پایش در شرق و پای دیگرش در غرب عالم بود و بر لوحی که در پیش رو داشت می نگریست و همه عالم در پیش چشم او قرار داشت و همه خلایق در پیش دو پای او به شرق و غرب عالم دسترسی داشت.
از جبرئیل پرسیدم این کیست؟ گفت: این عزرائیل است. جبرئیل پیش رفت و سلام کرد، من هم پیش رفتم و سلام کردم، او در جواب گفت: سلام بر تو ای محمد، پسر عمت علی چگونه است؟ گفتم: مگر او را می شناسی؟ گفت:
و کیف لا اعرفه فان الله یتوفا کما بمشیته.
چگونه او را نشناسم که خداوند وفات شما را به مشیت خویش انجام میدهد.
( محب طبری در ذخائر العقبی ص64 _ خطیب خوارزمی حنفی در کتاب مقتل الحسین ج1 ص40 _ صفوری در نزهة المجالس ج2 ص166 )

 

132- انس بن مالک نقل میکند که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
لیلة اسری بی الی السماء فاذا انا بملک جالس علی منبر من نور و الملائکة تحدق به.
شب معراج ملکی را بر منبری از نور مشاهده کردم که ملائکه اطراف آنرا گرفته بودند. از جبرئیل پرسیم که او کیست؟ گفت: به او نزدیک شو و بر او سلام کن. پیش رفتم و به او سلام کردم، ناگهان برادر و پسر عمویم علی بن ابیطالب را دیدم که پیش من آنجاست. گفتم: ای جبرئیل، علی پیش از ما به آسمان چهارم آمده است؟ گفت: 
یا محمد لا و لکن الملائکة شکت من حُبها لعلی فخلق الله هذا الملک من نور علی فالملائکة تزوره فی کل لیلة جمعة و یوها سبعین الف مرة ویسبحون ویقدسونه ویهدون ثوابه لمحبی علی.
ای محمد نه، ملائکه به خاطر محبت زیادی که به علی داشتند و در عین حال به او دسترسی نداشتند به خدا شکایت بردند، خداوند هم این ملک را از نور علی و به قیافه او آفرید که هر شب و روز جمعه هفتاد هزار مرتبه همه ملائکه به دیدار او می آیند و به تسبیح و تقدیس خدا می پردازند و ثوابش را به دوستداران علی هدیه می کنند.
( گنجی شافعی در کفایةالطالب ص50 و ص51 نقل نموده است)


  
  


جواد خرّمی



امروزه بحثی مطرح است و آن این است که راز محبوب شدن فرد در یک جامعه چیست؟ ممکن است در این باره نظریات گوناگونی مطرح شود که برخی زیبایی و جمال را راز محبوبیت فرد بدانند، گروهی قدرت و توان جسمی را نشانه محبوبیت شخص در جامعه، همچون قهرمانان بدانند، دسته‏ای دیگر احسان و مهربانی و گذشت و عطوفت را ریشه محبوبیت فرد قلمداد نمایند و قومی نیز کمال علمی انسان را باعث جلب محبت دیگران به او بدانند؛ چنان که نسبت به عالمان و نخبگان علمی این گونه ابراز محبت‌ها دیده می‏شود. و یا قدرت ایمان و معنویت و وصل به معدن عظمت الهی را علت اصلی محبت‌ها و محبوبیت‌ها بشمارند که البته در فرهنگ دین مخصوصا قرآن بر این نظریه تأکید شده است؛ اما ما شیعیان:
دلبری داریم که از صاحبدلان دل می‏برد
غمزه‏ای مشکل‏گشا دارد که مشکل می‏برد
گر نقاب از چهره گیرد آن نگار نازنین
پرتو رخساره‏اش دلهای مایل می‏برد
و امامی داریم که هم جمال دارد و هم کمال، هم صورت زیبا و نورانی دارد و هم سیرت پر بار و نورانی، هم دست خدمت و مهربانی بر خلق دارد و هم ایمان عمیق و سرشار از معنویت به سر منشأ معدن عظمت، خدای جلیل و جمیل. آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به گوشه‏هایی از زیباییهای ظاهری حضرت مهدی علیه‏السلام.
در چمنِ جمعِ جمال و کمال
حضرت مهدی ندارد مثال

1. زیبا روی نورانی

مهدی صاحب الزمان علیه‏السلام از معدود انسانهایی است که از نهایت زیبایی صورت و اندام برخوردار است، تا آنجا که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در باره او فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَیْهِ جَلَابِیبُ النُّورِ؛ (1) مهدی طاووس اهل بهشت است که جامه‏هایی از نور او را در بر گرفته است.»
ای به دلها درد عشقت، جاودانه، جاودانه
می‏کشم بار غمت را عاشقانه، عاشقانه
ای که طاووس بهشتی جلوه‏ای کن جلوه‏ای کن
تا به کی ای مرغ قدسی جای تو در آشیانه
در باره چهره آن حضرت، پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ الدُّرِّیِّ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِیٌّ؛ (2) مهدی از نسل من است. سیمایش چون ماه تابان و رنگش عربی (گندم‏گون) است.»
و امیرمؤمنان علی علیه‏السلام فرمود: «حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ یَسِیلُ شَعْرُهُ عَلَی مِنْکَبیْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ یَعْلُو سَوَادَ لِحْیَتِهِ؛ (3) زیبا چهره و زیبا موی است و موی او بر شانه‏هایش فرو ریخته و درخشندگی چهره‏اش بر سیاهی محاسنش غلبه می‏کند.»

2. خال زیبای صورت

پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اَکْحَلُ الْعَیْنَیْنِ کَثُّ اللِّحْیَةِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ؛ (4) دیدگان مبارکش سرمه کشیده، محاسن مبارکش پرمو و بر گونه راست او یک خال است.»
و علی علیه‏السلام فرمود: «مهدی دیدگانی مشکی، موهایی پر پشت، چهره‏ای چون ماه تابان، پیشانی باز و درخشان، خالی [بر گونه راست] و نشانی [چون مهر نبوت در میان دو کتف] دارد.» (5)
خال زیبای جمال دلربایت را بنازم
بوی عطر جانفزای خاک پایت را بنازم
ای صفای هر مصفا مهدی زیبای زهرا
از صفای قلب می‏گویم صفایت را بنازم
من گدایم من گدایم بر گدایان درِ تو
عزت و جاه و جلال هر گدایت را بنازم

3. قامت موزون

علامت دیگر برای زیبایی یک فرد، اندام موزون و قد و قامت متناسب اوست که حضرت مهدی علیه‏السلام از این نعمت نیز برخوردار است.
امام صادق علیه‏السلام در این باره فرمود: «لَیْسَ بِالطَّوِیلِ الشَّامِخِ وَ لَا بِالْقَصِیرِ اللَّازِقِ بَلْ مَرْبُوعُ الْقَامَةِ مُدَوَّرُ الْهَامَةِ وَاسِعُ الصَّدْرِ صَلْتُ الْجَبِینِ مَقْرُونُ الْحَاجِبَینِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ کَاَنَّهُ فُتَاتُ الْمِسْکِ عَلَی رَضْراضَةِ الْعَنْبَرِ؛ (6) دراز قامت متکبر و کوتاه قامت چسبیده [به زمین کوتوله] نیست، بلکه میان قامت است، سیمایی گرد، سینه‏ای فراخ، پیشانی‏ای باز و ابروانی به هم رسیده دارد و خالی بر گونه راست اوست چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده شده است.»

4. چهره جوان و تغییر ناپذیر

از نشانه‏های دیگری که باعث زیبایی چهره آن حضرت شده است، این است که بعد از قرنها به سر بردن در غیبت کبری، هنگامی که ظهور می‏کند، به صورت جوانی است که سیمای جوانی از آن نمایان است و گذشت زمان آن اندام زیبا را پیر و فرسوده نکرده است.
امام صادق علیه‏السلام فرمود: «اِنَّهُ مِنْ اَعْظَمِ الْبَلِیَّةِ اَنْ یَخْرُجَ اِلَیْهِمْ صَاحِبُهُمْ شَاباًّ وَ هُمْ یَحْسَبُونَهُ شَیْخا کَبِیرا؛ (7) از امتحانات بزرگ [خداوندی] است که صاحبشان به صورت جوانی ظاهر می‏شود، در حالی که آنها او را پیری کهنسال تصور می‏کنند.»و در حدیث دیگر فرمود: «در صاحب الزمان نشانی از حضرت یونس هست و آن اینکه بعد از غیبتش، به صورت جوانی ظاهر می‏شود.» (8)
یوسف کنعان عشق بنده رخسار اوست
خضر بیابان عشق تشنه گفتار اوست
موسی عمران عشق طالب دیدار اوست
کیست سلیمان عشق بر در او یک فقیر (9)
و امام هشتم علیه‏السلام فرمود: «عَلَامَتُهُ اَنْ یَکُونَ شَیْخَ السِنِّ شَابَّ الْمَنْظَرِ حَتَّی اِنَّ النَّاظِرَ اِلَیْهِ لَیَحْسَبُهُ ابْنَ اَرْبَعِینَ سَنَةً اَوْ دُونَهَا وَ اِنَّ مِنْ عَلَامَتِهِ اَنْ لَا یَهْرَمَ بِمُرُورِ الْاَیَّامِ وَ اللَّیَالِی عَلَیْهِ حَتّی یَأْتِیَ اَجَلُهُ؛ (10) از نشانه‏های او سیمای جوانی او در سن کهولت است که هر کس او را ببیند، او را چهل ساله یا کمتر تصور می‏کند و از نشانه‏های او این است که با گذشت روزها و شبها پیر نشود تا اجلش فرا رسد.»

5. قدرت بدنی وصف ناپذیر

یک رهبر جهانی علاوه بر اندام متناسب و زیبا باید که از قدرت بدنی متناسب نیز برخوردار باشد. حضرت مهدی علیه‏السلام را هم وراثت یاری می‏کند که دارای بدن و قدرت حیدرگونه می‏باشد و هم دست قدرت و عنایت الهی پشت سر او است و به او توان تصرف تکوینی در موجودات را داده است. در این باره امام صادق علیه‏السلام فرمود:
«اِنَّ الْقَائِمَ اِذَا خَرَجَ کَانَ فِی سِنِّ الشُّیُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ قَوِیاًّ فِی بَدَنِهِ لَوْ مَدَّ یَدَهُ اِلَی اَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَی وَجْهِ الْاَرْضِ لَقَلَعَهَا وَلَوْ صَاحَ بِالْجِبَالِ تَدَکْدَکَتْ صُخُورُهَا لَا یَضَعُ یَدَهُ عَلَی عَبْدٍ اِلَّا صَارَ قَلْبُهُ کَزُبُرِ الْحَدِیدِ؛ (11) قائم علیه‏السلام هنگامی که ظهور می‏کند، در سن کهولت خواهد بود، ولی با سیمای جوانی و نیروی بدنی قوی که اگر دستش را به سوی قوی‏ترین درخت روی زمین بکشد، از ریشه بر می‏کند و اگر بر کوهها بانگ بزند، سنگهایش فرو ریزد. دستش را بر هیچ بنده‏ای نمی‏گذارد، جز آنکه قلبش چون قطعه آهن محکم و استوار می‏گردد.»
از این روایت، ولایت تکوینی حضرت بر جهان هستی به خوبی نمودار می‏شود. در روایت دیگری علاوه بر قدرت تکوینیِ دست آن حضرت، به قدرت تکوینی نگاه و چشمانش نیز اشاره شده است. امیر مؤمنان علیه‏السلام در این باره می‏فرماید: «یُؤْمِی لِلطَّیْرِ فَیَسْقُطُ عَلَی یَدِهِ وَ یَغْرِسُ قَضِیبا فِی الْاَرْضِ فَیَخْضَرُّ وَ یُورِقُ؛ (12) به مرغ نگاه [یا اشاره] می‏کند، به دست مبارکش می‏افتد. چوبی را در زمین می‏کارد، سبز می‏شود و برگ می‏آورد.»

6. دو علامت دیگر

علی علیه‏السلام فرمود: «بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَی لَوْنِ جِلْدِهِ و شَامَةٌ عَلَی شِبْهِ شَامَةِ النَّبِیِّ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله؛ (13) در پشت او دو خال [و دو علامت] است که یکی به رنگ پوستش و دیگری شبیه خال [و مهر[ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است.» و امام باقر علیه‏السلام فرمود: «بِالْقَائِمِ عَلَامَاتٌ... شَامَةٌ تَحْتَ کِتْفِهِ الْاَیْسَرِ، تَحْتَ کِتْفَیْهِ وَرَقَةٌ مِثْلُ الاْآسِ؛ (14) در وجود قائم علامتهایی هست... خالی [شبیه مهر نبوت] زیر شانه چپش می‏باشد و زیر هر دو شانه‏اش برگی مثل برگ آس است.»

7. بوی خوش

از نشانه‏های دیگر آن حضرت، بوی عطر جانفزایی است که از آن وجود نازنین به مشام می‏رسد؛ همان گونه که از رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله استشمام می‏شد و در حدیث معروف، نقل شده: وقتی امام حسن و امام حسین و امیر مؤمنان علیهم‏السلام به ترتیب وارد شدند، بوی پیغمبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را متوجه شدند. مهدی علیه‏السلام نیز وارث چنین کسی است.
امام رضا علیه‏السلام فرمود: «وَ تَکُونُ رایِحَتُهُ اَطْیَبَ مِنْ رَایِحَةِ الْمِسْکِ؛ (15) بوی خوش او از بوی خوش مشک معطرتر است.»
گر رخ گشاید رونق افزاید چمن را
ارزان کند اِسْپر و هم مُشکِ ختن را
گل برگ رنگش ارغوان را سُخره دارد
پیچیده مویش نسترین و نسترن را
ابی نعیم محمد بن احمد انصاری از کامل بن ابراهیم که از گروه مفوّضه بود، نقل می‏کند که می‏گوید: نزد امام حسن عسکری علیه‏السلام رفتم و با خود گفتم: وارد بهشت نمی‏شود، مگر کسی که عقیده من را داشته و سخن من را بگوید. بعد از سلام و برخی مسائل نزد دَرِی نشستم که پرده بر آن آویخته بود، «فَجَاءَتِ الرِّیحُ فَکَشَفَتْ طَرَفَهُ فَاِذَا اَنَا بِفَتیً کَاَنَّهُ فِلْقَةُ قَمَرٍ مِنْ اَبْنَاءِ اَرْبَعَ سِنِینَ اَوْ مِثْلِهَا...؛ (16) پس باد آمد و پرده را کنار زد، ناگهان کودکی چهارساله یا شبه آن همچون پاره ماه دیدم.»سپس ادامه می‏دهد:
او گفت: ای کامل بن ابراهیم! از این سخن او تنم لرزید و به من الهام شد که بگویم: «لبیک یا سیدی؛ بلی ای آقای من!»پس فرمود: آمده‏ای نزد حجت خدا که از او بپرسی: آیا جز کسی که هم مسلک توست، بهشت می‏رود؟ عرض کردم: بلی قسم به خدا! پس فرمود: در این صورت بهشتیان خیلی اندک خواهند بود. قسم به خدا! حقّی‏ها داخل بهشت نمی‏شوند. عرض کردم: ای آقای من! حقّی‏ها کیستند؟ فرمود: گروهی که [خیال می‏کنند] علی را دوست می‏دارند و به حق او قسم یاد می‏کنند، در حالی که حق و فضل و برتری او را نمی‏دانند.... سپس پرده دوباره به حال خود برگشت؛ به گونه‏ای که من قدرت کنار زدن آن را نداشتم.
امام حسن عسکری علیه‏السلام نگاهی متبسّمانه به من کرد، آن گاه فرمود: «چرا نشسته‏ای در حالی که حجت خدا از حاجت قلبی و درونی‏ات خبر داد و فهماند که حجت بعد از من کیست!»پس من بیرون آمدم و از آن روز به بعد او (حضرت مهدی علیه‏السلام ) را ندیدم.» (17)

پی نوشت :

1. روزگار رهایی، کامل سلیمان، ترجمه علی اکبر مهدی‏پور، نشر آفاق، چاپ سوم، 1376، ج 1، ص 122؛ منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص 147؛ ینابیع المودة، ج 3، ص 164؛ ر. ک: مکیال المکارم، محمد تقی موسوی اصفهانی، مؤسسة الامام المهدی، 1404 ق، ج 1، ص 67.
2. روزگار رهایی، ج 1، ص 121؛ منتخب الاثر، ص 185؛ کشف الغمة، ج 3، ص 259؛ مکیال المکارم، ص 67.
3. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث، ج 51، ص 36؛ روزگار رهایی، ج 1، ص123.
4. روزگار رهایی، ج1، ص 122؛ منتخب الاثر، ص 166.
5. روزگار رهایی، ج 1، ص 122؛ بحارالانوار، ج 52، ص 51؛ منتخب الاثر، ص 186.
6. بحارالانوار، ج 51، ص 3 و 19، روزگار رهایی، ج 1، ص 128.
7. روزگار رهایی، ج 1، ص 126؛ منتخب الاثر، ص 258.
8. بحارالانوار، ج 52، ص 287؛ روزگار رهایی، ج 1، ص 126؛ منتخب الاثر، ص 285.

منبع : ماه نامه مبلغان - شماره 74

  
  


 

محمد مهدی خالقی



هدایت

خدای جهان خالقی حکیم است و هیچ موجودی را بیهوده و عبث نیافریده، چون خلق بی‌هدف نشانة ضعف و ناآگاهی است و این ویژگی‌ها نمی‌تواند در خداوند وجود داشته باشند. او هر مخلوقی را برای هدفی حکیمانه آفریده و آن را به سوی هدفش هدایت می‌کند.
وقتی به جهان و موجودات می‌نگریم آنها را یک مجموعة منظم و دارای نظام که در مسیری معین رو به سوی هدفی خاص حرکت می‌کند می‌بینیم. این حرکت حرکتی به سوی کمال است، و همة موجودات به سوی کمال در حرکت‌اند. اصولاً تمام حرکت‌ها در جهان نوعی حرکت کمالی هستند بدین معنی که خداوند هر موجودی را که آفریده، او را به کمال خاص خود رهنمون گشته است.1
در تعالیم کتاب آسمانی و آموزه‌های معصومین(ع) چنین روایت می‌شود که:
جهان منظم و دارای هدف بوده (هدایت عامه) انسان هم موجودی هدفمند و دارای هدف خاص و برای رسیدن به این هدف (هدایت خاص انسان) هم عقل و اختیار (به عنوان ابزاری درونی) و پیامبران و کتب آسمانی (به عنوان ابزاری بیرونی لازم و ضروری می‌باشند.
خداوند متعال که آفرینندة انسان است، بهترین کس برای خبر دادن از آینده و دادن برنامه برای سعادت انسان است. پیامبران را برای ابلاغ این اخبار و برنامه‌ها به بشر، مبعوث نموده است.
علی‌(ع) دلیل بعثت پیامبران را چنین بیان می‌نمایند:
خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود و هر چند گاه متناسب با خواسته‌های انسان‌ها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان باز جویند و نعمت‌های فراموش شده را به یادآورند. و با ابلاغ احکام الهی حجت را بر آنها تمام نمایند و توانمندی پنهان‌شده عقل‌ها را آشکار ساخته، نشانه‌های قدرت خدا را معرفی نمایند.2
در ادامه خطبه مولا چنین می‌فرمایند:
خداوند هرگز انسان‌ها را بدون پیامبر، یا کتابی آسمانی، یا برهانی قاطع و یا راهی استوار رها نساخته است. 3
بنابراین فلسفة ارسال رسل و انزال کتب، بیان و ترسیم راه الهی همراه با حجت‌ها و برهان‌های قاطع و احکام روشن در هدایت انسان می‌باشد.
امام(ع) دربارة دلیل بعثت نبیّ اکرم و وجود ایشان، به تکمیل دوران نبوّت اشاره نموده، می‌فرمایند:
تا اینکه خداوند سبحان برای وفای یه وعدة خود و کامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمد(ص) را مبعوث کرد. پیامبری که از همة پیامبران پیمان پذیرش نبوّت او را گرفته بود و نشانه‌هایش شهرت داشت تولدش بر همه مبارک بود.4 در کتب آسمانی قبل از پیامبر اکرم(ص) تمامی مشخصات آن حضرت ذکر شده بود. چنانچه در قرآن آمده است:
کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادیم (یهود و نصاری) محمد(ص) را همانند فرزندان خود می‌شناسند.5

ضرورت نصب امام

در تکمیل مبحث هدایت، امیرالمؤمنین(ع) مسئلة ضرورت وجود امام پس از پیامبر را بدین شکل مطرح می‌کنند:
رسول گرامی اسلام(ص) در میان شما مردم جانشینانی برگزید که تمام پیامبران گذشته برای امت‌های خود برگزیدند، زیرا آنها هرگز انسان‌ها را سرگردان رها نکردند و بدون معرّفی راهی روشن و نشانه‌های استوار، از میان مردم نرفتند.6
همه پیامبران و حجّت‌های الهی آمده‌اند تا این شرایط برای انسان‌ فراهم شود. هر چند ایشان نهایت سعی خود را نموده‌اند امّا به دلیل شرایط زمانی و مکانی و دشمنان، هیچ‌کدام از آنها نتوانسته‌اند این شرایط را به نحو کامل فراهم نمایند. البّته در پرتو نور الهی پیامبران و امامان(ع) افراد شایسته‌ای در هر دوره به درجات عالی انسانی و ایمانی رسیده‌اند که بسیار محدود می‌باشند، امّا همه آحاد جامعه نتوانسته‌اند از این شرایط استفاده کنند و به کمال مطلوب برسند. زیرا اگر این‌گونه نبود می‌بایست در یک برهه از زمان هیچ فرد مشرک و ملحدی در جامعه وجود داشته باشد.
همه پیامبران انسان‌ها را وعده به آمدن نبیّ اکرم(ص) داده‌اند چنانکه در مطلب قبل آوردیم مولا علی(ع) در مورد پیامبر گرامی اسلام فرمودند:
(خداوند) از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوّت او را گرفته بود. 7
نبّی اکرم(ص) و ائمّه معصومین(ع) هم وعده به آمدن حضرت صاحب‌الامر(عج) داده‌اند و وعده نموده‌اند که در زمان این حجت الهی تمام شرایط برای رشد و کمال انسانی فراهم می‌گردد و همه انسان‌ها در این زمان به کمال می‌رسند.

اسباب کمال در حکومت مهدوی

عواملی که حکومت حضرت مهدی(عج) را موجد شرایط کمال انسانی می‌سازند.
1. مهم‌ترین عامل و مهیا کنندة تمام شرایط، «منوّر شدن زمین به نور الهی» است و خداوند با عنایت ویژه‌ای که به آن حضرت دارد، خود، شرایط ظهور و تحقق آرمان‌هایشان را فراهم می‌سازد. در روایات از این موضوع، تعبیر به اشراق گردیده است از جمله مفضل بن عمر گوید از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمودند:
همانا چون قائم(ع) قیام کند زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود.8
2. همچنانکه از اسم حضرت(مهدی) پیداست ایشان به همة امور، کاملاً هدایت شده‌اند و هیچ امر مخفی بر ایشان پوشیده نیست. بنا به فرمایش امام صادق(ع) که می‌فرمایند:
زیرا او بر امری پوشیده هدایت می‌شود.9
در نتیجه دیگران را نیز از جمله به امور مخفی و پوشیده هدایت می‌کند.
3.ایشان صاحب حکومت عدل‌اند. حضرت صاحب عدل مطلق، فراگیر، جهان شمول و بدون قید هستند، امام زین‌العابدین(ع) در این باره می‌فرمایند:
امام مهدی(ع) زمین را از قسط و عدل پر می‌گرداند.10
بنابراین در آن نظام روحیّه التیام، خوگرفتن دل‌ها به یکدیگر بر جان و روح حاکم می‌گردد. این‌همه دزدی، خیانت، جنایت و قانون گریزی که در جوامع بشر دیده می‌شود دلیل عمده‌اش وجود جور و ستم در قوانین حاکم بر کشورها و یا جور و ستم در مقام تطبیق و اجرای قوانین است.
مولا علی(ع) نتیجة رابطة عادلانه بین حاکم و مردم را چنین بیان می‌نمایند:
آنگاه که مردم حقّ رهبری را ادا کرده و زمامدار حقّ مردم را بپردازد، حقّ در آن جامعه عزّت می‌یابد و راه‌های دین پدیدار و نشانه‌های عدالت برقرار و سنّت پیامبر پایدار می‌شود. پس روزگار اصلاح شده، مردم در تداوم حکومت امیدوار، و دشمن در آرزوهایش مأیوس می‌گردد.11
آنچه مسلّم است اینکه فقط در زمان حضرت مهدی امام زمان(ع)، این شرایط به وجود می‌آید، یعنی هم والی حقّ رعیت و مردم را به کمال رعایت می‌کند و هم مردم حقّ والی را. البته والیانی چون مولا علی(ع) حقّ رعیّت را به تمامی و کمال آن ادا نموده‌اند امّا طرف دیگر یعنی مردم این استعداد و آمادگی را نداشتند که حقّ والی خود یعنی مولا علی(ع) را رعایت نمایند. نه تنها ایشان را همراهی نکردند بلکه در بسیاری از موارد در مقابل ایشان ایستادند و حتّی جنگ‌ها بر علیه ایشان به راه انداختند و نهایتاً حضرت را به شهادت رساندند.
قابل توجه اینکه زمانی یک حاکم، یا هیئت حاکمة یک کشور می‌توانند عدالت را در جامعه گسترش دهند که زمینة روحی پیاده شدن عدل توسط مردم فراهم شده باشد. اگر عدل بودن دستوری ـ هرچه عادلانه و به حق ـ از سوی مردم درک نشود، هر چند حاکم یا حاکمان تلاش نمایند باز هم در مقام اجرا با مشکل روبرو می‌شوند. برای مثال اگر بهترین قوانین راهنمایی و رانندگی در کشوری طرّاحی شده و خبره‌ترین افراد برای اجرای آن نظارت داشته باشند تا زمانی که مردم ضرورت آن‌را درک نکنند، ارتکاب تخلفات توسط گروهی از آنان امری بدیهی است. قبض‌های سنگین جریمه در ارتباط با رانندگی گواهی روشن‌ بر این مطلب است.
حال ببینیم در زمان حضرت صاحب‌الامر برای مردم چه اتّفاقی می‌افتد و به زبانی دیگر مردم زمان حکومت حضرت ولی‌عصر(ع) چه خصوصیّتی خواهند داشت که آمادگی پذیرش قوانین عادلانه حضرت را به کمال دارند:
اول، علم در زمان حضرت به کمال می‌‌رسد یعنی حضرت ولی‌عصر(ع) پرده از تمامی علوم مقدور بشر برداشته، آن را به کمال در اختیار مردم قرار می‌دهند. شاهد این موضوع کلام گهربار حضرت امام صادق(ع) است که می‌فرمایند:
علم و دانش بیست و هفت حرف (بیست و هفت شاخه و شعبه) است تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آوردند دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته‌اند. اما هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف (بیست و پنج شاخه و شعبه) دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر می‌سازد و دو حرف دیگر را به آن ضمیمه می‌کند تا بیست و هفت حرف آن منتشر گردد.12
دوم، شعور و احساس مردم بسیار بالا می‌رود به حدّی که می‌توانند این نظام عادلانه را تحمل و حتی خود، در اجرای آن نقش اساسی داشته باشند.
حضرت صادق(ع) می‌فرمایند:
هنگامی که قائم ما قیام کند خداوند آنچنان گوش و چشم شیعیان ما را تقویت می‌کند که میان آنها و قائم (رهبر و پیشوایان) نامه‌رسان نخواهد بود. با آنها سخن می‌گوید و سخنش را می‌شنوند و او را می‌بینند در حالی که او در مکان خویش است (و آنها در نقاط دیگر جهان).13
سوم، به آنها حکمت داده می‌شود که مهم‌ترین عامل در ایجاد شرایط اجرای عدالت در جامعه است، زیرا نشانگر درک بالای مردم آن زمان و انجام امور بر اساس عقل و خرد است و کسی که حکیم باشد کار خلاف عقل انجام نمی‌دهد. امام باقر(ع) می‌فرمایند:
در زمان حضرت صاحب، به خلق، تا آنجا حکمت داده می‌شود که زن در خانة خود حکم می‌کند به کتاب خداوند و سنت رسول خدا.14
اما رهبری و اجرای عدالت حضرت مهدی(عج) چه خصوصیّاتی را داراست و چگونه می‌تواند عدالت، فضایل، مکارم اخلاقی و در یک کلام تمام خوبی‌ها را بر جهان حاکم نماید.
اولاً: امام زمان(ع) بندگان خدا را برای خدا دوست دارد و برای او همه بندگان خدا یکسان و مساوی هستند، چه مرد و چه زن چه کوچک و چه بزرگ و هر نژاد و قوم که باشند. البته این سیرة همه اجداد طاهرین ایشان(ع) بوده است بر خلاف اکثر حاکمان که مردم را برای خود و در جهت منافع خودشان می‌خواهند. امام علی‌(ع) می‌فرمایند:
مردم من شما را برای خدا می‌خواهم و شما مرا برای خودتان.15
امام زمان(ع) نیز مردم را برای خدا می‌خواهد و کسی که مردم را برای خدا بخواهد تنها حکم خدا را بر ایشان جاری می‌سازد.
ثانیاً: دانش امام دانشی وسیع و گسترده است و احاطة کامل به همة ابعاد عدالت و فرودگاه‌های آن دارد. امیرالمؤمنین(ع) در این‌باره می‌فرمایند:
زره دانش بر تن دارد و با تمامی آداب و معرفت کامل آن را فرا گرفته است.16
ثالثاً: حکم و قضاوت ایشان است که زمینة اجرای عدالت را فراهم می‌نماید. زیرا حضرت با علم الهی حکم نموده و برای حکم دادن نیاز به بیّنه و دلیل ندارد و خود، گناه‌کار و خاطی را با علم خدایی کاملاً می‌شناسد. امام صادق(ع) فرمودند:
دنیا به پایان نخواهد رسید تا اینکه مردی ازما اهل بیت خروج نماید. در حالی که با حکم و داوری می‌نماید و از مردم بیّنه و دلیل نمی‌خواهد.
4. زمین تمام ذخایر و ثروت‌های خود را در اختیار حضرت قرار می‌دهد و امام آنها را در بین مردم تقسیم می‌نمایند، مردم تا آنجا غنی می‌شوند که هیچ فردی که بتوان به او صدقه داد پیدا نمی‌شود. امام صادق(ع) می‌فرمایند:
در زمان ظهور (حضرت مهدی(ع)) زمین گنج‌های خود را آشکار سازد، بدان سان که مردم در روزی زمین گنج‌ها را ببینند و برای احسان کردن به کسی به وسیلة مال خود یا دادن زکات به او جست وجو کنند، ولی هیچ کس را نیابند که احسان یا زکات را بپذیرد و مردم به واسطة آنچه خداوند بدا‌ن‌ها روزی کرده همگی بی نیاز و توانگر شوند.18
به همین دلیل کسی نیازی نمی‌بیند که به حقوق دیگران تجاوز نماید و هر کس هر چه بخواهد در اختیار دارد. البته رشد عقلی، علمی و ایمانی انسان‌ها این امر را تقویت می‌نماید. امام باقر(ع) وجود امنیت و برادری در آن زمان را بدین‌گونه بیان می‌نمایند:
به هنگام رستاخیز امام قائم(ع) آنچه هست دوستی و یگانگی است، تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد از جیب دیگری برمی‌دارد بدون هیچ ممانعتی.19

جمع‌بندی

از این نوشتار این نتیجه به دست می‌آید که شرایط تحقق آرمان‌های انسان ـ چه به لحاظ مادّی و چه معنوی ـ تنها و تنها در زمان تشکیل حکومت حقّه حضرت مهدی(ع) ـ ارواحنا له الفداء ـ ایجاد می‌گردد. از لحاظ مادی انسان امید رفاه کامل در زندگی را دارد که با توجه به تکامل علوم و برکت خداوند در زمین و فراوانی ثروت، کامل‌ترین شرایط رفاه مادّی انسان به وجود می‌آید. آبادانی، فراوانی نعمت، رشد و توسعة تکنولوژی، ظهور برکات زمین و توسعه امنیت از جمله نتایج تشکیل آن حکومت است. از لحاظ معنوی نیز تمام شرایط رشد معنوی انسانی در آن روزگار محقق می‌شود. تکامل عقول، اشراق نور الهی بر زمین و بر دل و جان بندگان خدا، نابودی کامل دشمنان انسانیّت و استقرار دین الهی شرایط را برای رشد معنوی همة حق‌طلبان فراهم می‌آورد.
پی نوشت ها در دفتر مجله محفوظ است.
منبع:ماه نامه موعود - شماره 84

  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >